پس از این ماجرا اما اخباری از دست داشتن پزشک به اصلاحطلب در مرگ خانوادهاش و تهیه غذا توسط خود وی منتشر شد که همه این موارد را تکذیب میکرد. [1]اما گویی اصلاحطلبان قصد ندارند بازی را واگذار کنند و به تکذیب این اخبار پرداختند.
تکذیب، تأیید و دوباره تکذیب، حکایت پرونده پیچیده و بازی رسانهای است که جریان اصلاحات با استفاده از یک اتفاق تلخ سعی دارد به نفع خود رقم بزند. حاشیههای این مسئله از سوگیری برخی تیترهای سیاسی که او را منتسب به یک جریان سیاسی خاص دانسته و ماجرای مسمومیت را کنار عضویت او در آن جریان سیاسی قرار دادند تا ربط دادن این ماجرا به غذای مسموم به «نذری»هایی که در روزهای عزاداری ماه محرم پخش میشود و وصلکردن این ماجرا به تمسخر باورهای مذهبی مردم متاسفانه گسترده است. نمونهای که در پست اینستاگرامی «تهمینه میلانی» از کارگردانان سینما نیز منعکس شد و اعتراضهای فراوانی را نسبت به وی گسیل داشت.
در همین رابطه خبرگزاری اصلاحطلب ایلنا ماجرا را وارد فاز سیاسی جناحی نیز کرد. این رسانه زنجیرهای علیرضا صلحی را پزشک اصلاحطلب خواند و ماجرا را یک سوء قصد سیاسی جناحی علیه یک فعال اصلاحطلب خوشنام و خیرخواه جلوه داد.
این رسانه زنجیرهای اصلاحطلب گزارش داد، «بهنام نیکزاد از فعالان سیاسی تبریز و از دوستان این پزشک به خبرنگار ایلنا میگوید ظاهرا فردی به درمانگاه دکتر صلحی مراجعه کرده و پس از پرسیدن تعداد اعضای خانواده دکتر برای ایشان غذای نذری برده و احتمالا فوت افراد به علت خوردن غذای مسموم بوده است.»
این خبرگزاری اصلاحطلب میافزاید: « دکتر علیرضا صلحی از فعالان سیاسی آذربایجان شرقی و عضو حزب اتحاد ملت بود که شهرتش به خاطر تجویز نسخههای خوش خط و توصیه به گوش دادن صدای شجریان به جای مصرف دارو بود.محمد تیموری رئیس منطقه آذربایجان شرقی حزب اتحاد ملت نیز با انتشار بیانیهای مرگ پزشک تبریزی را تسلیت گفته است.»[2]
اما بعد از اینکه ماجرا مشخص شد رسانههای زنجیرهای اصلاحطلب موضع متفاوتی گرفتند که چرا این پزشک را منتسب به اصلاحات و محمدرضا شجریان میکنید؟ روزنامه آفتاب یزد در وارونه نمایی اصل بازی سیاسی اصلاحات در مطلبی با طرح اینکه « حادثه تلخ برای خانواده پزشک تبریزی فرصتی برای عقده گشایی مخالفان اصلاحطلبان ایجاد کرده است» نوشت: «اصولگرایان با سوءاستفاده از جریان اخیر و اخبارضدو نقیضی که همچنان نیز در هالهای از ابهام قرار دارد نخست اصلاحات و حزب اتحاد ملت را مورد نوازشی سخت و تلخ قرار دادند و دیگر آنکه استاد شجریان را به نوعی مقصر این رخداد غمانگیز معرفی کردهاند.» البته این نوع نوشتار را می توان حرف در دهان رقیب قرار دادن و استفاده از آن و همچنین جا خالی دادن سیاسی توصیف کرد. چراکه اصلاحطلبان خبرپراکنی گسترده خود در ابتدای وقوع این حادثه و بهرهبرداری سیاسی از آنرا به راحتی فراموش کردهاند.
با وجود این موضوع هیچ کسی بیان نکرد که این دکتر به سبب گوش دادن به آواز شجریان قاتل شده است بلکه گفته شده که اصلاحات از این موضوع سوء استفاده سیاسی کرد که اینک مشخص شد مسئله به صورت دیگری است و اینک اصلاحطلبان در برزخ رسوایی که دچار آن شدهاند گرفتار آمده و به هر طریقی سعی دارند این ننگ را از دامن خود پاک کنند. درواقع اصلاحات در تلهای که خود تدارک دیده بود گرفتار آمد.
ماهیگیری سیاسی و بیاخلاقی رسانهای جریان اصلاحات که حتی دامنه موضوع را به مراسم مذهبی و غذای نذری که تقدس خاصی برای ایرانیان دارد نیز کشاند واقعا در جای خود مایه تاسف و تاثر فراوان است. متاسفانه جریان اصلاحات با استفاده از پروپاگاندای رسانهای سعی دارند از همه مسائل به نفع خود بهرهبرداری سیاسی کنند بدون اینکه به عواقب آن ذرهای فکر کند.
در این حیطه حتی ساختارشکنیهایی علیه مسائل مذهبی نیز اتفاق میافتد که اوج بیاخلاقی این رسانهها و جریان اصلاحطلب را آشکار میسازد.
سیاسی کردن پروندههای کیفری و جنایی از جمله حربههای عمده اصلاحطلبان است که در ماجرای «ریحانه جباری» و « دلآرا دارابی» این ماجرا را میتوان به وضوح دید که البته این بهرهبرداری سیاسی سبب شد تا این وقایع تلخ با پایان تلختری همراه شود اما گویی این جریان بدون توجه به این مسائل تنها به منفعت سیاسی خود می اندیشد لاغیر. [3]